سرگرمی همیشه باعث شادی ما دانشجو ها می شود و بعد از کلی درس خودندن و سختی های درس یه تفریح سرگرمی و شاد بسیار ارزش دارد و به من کمک می کند تا بتونم یک زندگی پر انرژی را داشته باشم .همیشه سرگرمی من همیشه گردش و تفریح می باشد و قدم زدن تنهایی خیلی انرژی مثبت به من می ده تا بتونم به ادامه زندگی علاقه داشته باشم و تفریح خودم را یک تفریح سالم می باشد همیشه تنهایی خودم را با قدم زدن و تفریح پر می کنم و در موقع درس و امتحان به کتابخانه های عمومی پا می گذارم تا بتونم به درس خودند ادامه بدم.
حیاط دبیرستان شهید بستانپور هنوز برای ما بوی تازگی می دهد . درست مثل بوی عطر تازه نان گندمی که مادرمان گوشه ی حیاط خانه قدیمی کنار مطبخ روی تاوه پهن می کرد و می پخت و بویش همه ی محل را فرا می گرفت . آری بستانپور و درختان لیمو ونارنجش برای ما سرشار ازهزاران خاطره است و برگ برگ دفتر خاطرات نوجوانی مان با اسم این مدرسه و نام بزرگانی پر شده که روزگاری پرچم دار تعلیم وتربیت در این شهر بودند. استادانی چون آقایان پورمحمد ، ماهیانه ، شاعر ، خلّت ، سیف اللهی، کظیمی ومرحوم آقای هاشمی و کاظمینی و عمرانی و .... . یادشان به خیر انگار همین دیروز بود باور کنید درست به سرعت برق و باد گذشت و اکنون ما آن نوجوانان پر شر وشور دیروز شده ایم مردان امروز .مردانی که هر کدام شان به لطف زحمات همان اساتید بزرگ بالاخره امروز برای خودشان کسی شده اند .
کلاس تجربی دبیرستان بستانپور در سال های 62 تا 65 درست در اوج سال های جنگ و نبرد با دشمن متجاوز تشکیل شده بود از بچه های درس خوان و زرنگی که خیلی وقت های یک پایشان توی جبهه بود و یک پای شان توی کلاس درس . ادبیات مان با استاد کاظمینی و استاد سیف اللهی و استاد شتیت ( مردی دوست داشتنی از دیار خوزستان ) بود . آقایان کظیمی و رحیمی به ما شیمی درس می دادند . و فیزیک مان با استاد خلّت و اعتمادی بود.آقای ماهیانه زیست شناسی و مرحوم سید علی نقی هاشمی و آقای علی ویس مزارعی به ما عربی درس می دادند.
:: بازدید از این مطلب : 186
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2